راهی که ناراست و پرپیچ مثل راه مارپیچ باشد و روندۀ آن راه گم کند. (آنندراج). راه ناراست معوج و پیچ در پیچ. (ناظم الاطباء). راهی باریک و پرپیچ و خم و غیرمعروف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به نادانی گرفتم کوره راهی ندانستم که می افتم به چاهی. ؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
راهی که ناراست و پرپیچ مثل راه مارپیچ باشد و روندۀ آن راه گم کند. (آنندراج). راه ناراست معوج و پیچ در پیچ. (ناظم الاطباء). راهی باریک و پرپیچ و خم و غیرمعروف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به نادانی گرفتم کوره راهی ندانستم که می افتم به چاهی. ؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
آنکه یا آنچه کوه رابدرد. کوه شکاف. (از فرهنگ فارسی معین) : نوک سنان کوه در سینه دوز او از بازوی سپهر کمانکش سپر گشاد. (جوامعالحکایات از فرهنگ فارسی معین)
آنکه یا آنچه کوه رابدرد. کوه شکاف. (از فرهنگ فارسی معین) : نوک سنان کوه در سینه دوز او از بازوی سپهر کمانکش سپر گشاد. (جوامعالحکایات از فرهنگ فارسی معین)
دهی کوچکی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنۀ آن 50 تن. آب آن از چشمه و رود خانه سقز. محصول آن غلات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی کوچکی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنۀ آن 50 تن. آب آن از چشمه و رود خانه سقز. محصول آن غلات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 24 هزارگزی شوسۀ تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 167 تن. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 24 هزارگزی شوسۀ تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 167 تن. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار، سکنۀ آن 240 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار، سکنۀ آن 240 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دردی که جای آن و حد آن معلوم صاحب درد نباشد و نتواند از آن عبارت کرد. درد گنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دردی نه سخت لیکن ممتد. دردی کم و دائم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
دردی که جای آن و حد آن معلوم صاحب درد نباشد و نتواند از آن عبارت کرد. درد گنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دردی نه سخت لیکن ممتد. دردی کم و دائم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
ده کوچک و کم آباد. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). ده کم جمعیت که چندان آبادانی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). دهی بسیار کوچک و کم سکنه و کم حاصل. دهی کوچک و ناچیز و حقیر. ده کوره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : من روشنم از دود غم روز به خویش ای چرخ تو می دانی و این کوره ده خویش. رکنای مسیح کاشی (از آنندراج)
ده کوچک و کم آباد. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). ده کم جمعیت که چندان آبادانی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). دهی بسیار کوچک و کم سکنه و کم حاصل. دهی کوچک و ناچیز و حقیر. ده کوره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : من روشنم از دود غم روز به خویش ای چرخ تو می دانی و این کوره ده خویش. رکنای مسیح کاشی (از آنندراج)
دهی است از دهستان گل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع درخاور سقز و شمال خاوری قلعه کهنه. کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع درخاور سقز و شمال خاوری قلعه کهنه. کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)